تحلیل بازار : وقت جبران ضررهای سرمایه گذاری – بازار ابتدای بسیار قوی در سه گروه خودرویی، بانکی و پالایشی آغاز به کار کرد اما کم کم با مشخصشدن افت قیمت دلار، سهام های دلاری بازار، گروههای پرتوجه را نیز با خود به پایین کشیدند…
حتی اگر از جمله سرمایهگذارانی هستید که معمولا بورس را هر روز نگاه نمیکنید و بیشتر با نگاه بلندمدت سهامداری کردهاید و به دنبال سود کردن از هر پیچ و خم و بالا و پایین رفتن بازار نیستید، امروز نگاهی به تابلو و روند معاملات داشته باشید.
چند نکته جالب برای ادامه مسیر در کوتاه مدت و میان مدت میتوان از آن برداشت کرد. بازار ابتدای کار بسیار قوی در سه گروه خودرویی، بانکی و پالایشی کار را آغاز کرد اما کم کم با مشخصشدن افت قیمت دلار، سهام دلاری بازار و سهم حبابی بازار یعنی شستا، گروههای پرتوجه را نیز با خود به پایین کشیدند.

سهام دلاری صف فروشهای تقریبا سبکی شکل دادند و برای سه گروه ذکر شده همچنان تقاضای مناسبی در محدوده منفی بازار وجود داشت. در برخی گروههای کوچک مثل زراعتیها احتمالا ناشی از آشفته بازار محصولات گوشتی و لبنی بازدهیهای عجیب و غریبی داشتند که بعضا پس از ۱۰۰٪ رشد در یک ماه اخیر همچنان در حال بالارفتن هستند. در کمال تعجب بازار دلار نیز پس از یک نشانه از تسلیمشدن ترامپ و انتصاب چند چهره در دولت بایدن، کار خود را با یک گپ ۹۰۰ تومانی منفی آغاز کرد. که نشان از سطح بالای ناکارآیی در بازار دلار دارد که همچنان عدهای خیال میکردند ترامپ میتواند وضعیت در آمریکا را به نفع خود بازگرداند. امروز شاخص در حال دست و پنجه نرمکردن با مقاومت ۱۴۰۰واحدی نیز بود که بسیاری از تحلیلگران تکنیکال امید به شکست آن داشتند که فعلا موفق به عبور از آن نشده است.
بر اساس وضعیت ورود و خروج پول در گروههای مختلف شاید بتوان به چند نکته رسید. نکته اول آنکه با توجه به کاهش انتظارات تورمی گروههای دلاری بازار دیگر مورد توجه نیستند. فعالین حقیقی بازار آشنایی چندانی با قیمتهای جهانی ندارند و رشد این قیمتها نیز کمکی به گروه نکرده است. دخالتهای دولت و مجلس در قیمتگذاری فولاد نیز مزید بر علت شده است. نکته دوم آنکه با افت قیمت دلار بخشی از مردم عادی که از سال ۹۹ به بعد با بورس آشنا هستند، با توجه به تجربه زیسته ۶ ماه اخیر تصور میکنند افت قیمت دلار حتما یعنی ورود پولها به بازار سرمایه و با قدرت همان گروههایی را میخرند که در رشد شاخص ۲ میلیونی تاثیرگذار بودند.
سهمهایی مثل شپنا، سایپا، خودرو یا بانک تجارت و صادرات. با وجود تجربه تلخ مرداد ۹۹ همچنان استدلالهای بیپایهای مثل اینکه صندوق پالایشی حتما باید سود بدهد، پس شپنا باید ۲۰٪ رشد کند و … در بین این گروه از خریداران دیده میشود. و گروه سومی نیز که سودهای خوبی از بازار کردهاند مشغول داغ کردن سهمهای کوچک هستند و انتظار میرود شاهد ورود و خروج پول در برخی گروههای کوچک بازار باشیم. حجم معاملات بازار نیز تقریبا دوباره احیا شده است. البته گول کانالهای و سلبریتیهای بورسی را نخورید که حجم معاملات مناسب به خودی خود نه نکته مثبتی است نه نکته منفی و باید در کنار سایر متغیرها سنجیده شود. هم در هنگام بازگشت از سقف و هم در حین شکست سقف حجم معاملات بالا میرود.
کاهش انتظارات تورمی فعلی نشان میدهد نمیتوان انتظار رشد دستهجمعی در بازار را داشت به خصوص در سهمهای بزرگتر. شاید شیدایی در برخی پولها هوس جبران ضررها در سهامی مانند شستا و شپنا و خودرو و خساپا را بکند اما بالا رفتن متمادی این گروهها با توجه به عدم حمایت متغیرهای بنیادی از قیمت فعلی آنها نیاز به پول داغ دارد که فعلا چنین پولی پس از نوسان چند درصدی به دنبال سیو کردن سود میرود. در کلیت اقتصادی مردم تقریبا به نظاره نشستهاند تا با توجه به فکتهای روی زمین نسبت به جهتدهی فعالیتهای اقتصادی خود تصمیمگیری کنند. این نکته را در رکود در بسیاری از کالاها مشهود است.
مقاومت طرف عرضه برای کاهش بیشتر قیمت و مقاومت تقاضا برای خرید در قیمتهای بالا. با این تفاسیر تنها سناریو بالارفتن بازار در صورت تغییرنکردن انتظارات تورمی همان شیدایی در برخی گروهها مانند پالایشیها و خودروییهاست که میتواند دوباره برخی تلخیها را رقم بزند. به خصوص که اخیرا با اعتراضات برخی سهامداران خرد و تجمعات آنها پای بورس به مجلس و محافل امنیتی نیز باز شده است و متاسفانه وضعیت بورس به یک مسئله حیثیتی امنیتی تبدیل شده است.
در کوتاهمدت احتمالا سیگنال رشدی یا افتی شدیدی در بازار دلار نبینیم. از طرفی با کاهش تقاضای سرمایهای در بازار داخل احتمالا شاهد افزایش صادرات محصولاتی مانند فولاد باشیم و در کنار آن افزایش قیمتهای جهانی نیز بر صادرات ایران اثر مطلوبی دارد. در آبانماه نیز برای دومین ماه متوالی شاهد مثبتبودن ترازتجاری کشور بودیم. اما حجم سرکوبشده تقاضا نیز شدید است. صف انتظار برای تخصیص ارز نیمایی بلندبالاست که احتمال افتهای زیاد مثلا زیر ۲۲ هزار تومان را فعلا منتفی میکند. برای مشخصشدن وضعیت انتظارات تورمی نیز باید وضعیت فروش نفت ایران و آزادشدن داراییهای بلوکهشده ارزی در سایر کشورها از یک سو و وضعیت بودجهریزی و رشد نقدینگی و متغیرهای اقتصادی از سوی دیگر مشخص شود. مورد اول بیشتر تابع سیاستهای ایران و آمریکاست که فعلا نامشخص است.
تیم بایدن در آغاز کار در بهمن ماه بیشتر درگیر مسائل داخلی مانند ویروس کرونا خواهند بود و در ایران نیز با توجه به انتخابات ریاست جمهوری احتمالا هیچ سیگنال درستی از وضعیت مخابره نشود. البته شاید بتوان از برخی واقعیتها مثل آزادشدن یا نشدن برخی ارزهای بلوکهشدن ایران یا مثلا موافقت با وام ۵میلیارد دلاری ایران از صندوق بین المللی پول تا حدی از وضعیت نیتخوانی کرد. باید منتظر بود و دید چه میشود. در این وضعیت نه با اطمینان میتوان گفت در میان مدت کف بازار بسته شده است و روند نزولی به اتمام رسیده است و نه با اطمینان میتوان گفت روند نزولی ادامه دارد. شاید پس از ۸ ماه که تقریبا تک تک روزهای معاملاتی آن یا در صف خرید گذشت یا در صف فروش، بالاخره نوبت به کمی درجا زدن، نوسان در بازهای محدودتر و صبر کردن برای مشخصشدن فاکتورهای موثر بر بازار باشد.
البته تمام این حرفها در مورد بازار با فرض این است که دخالت دولتیها و مجلسیها در بازار فولاد جواب ندهد و منطق بر وضعیت حکمفرما شود. هم اکنون دو طرح یکی شیوهنامه مصوب دولت که قابلیت لغو دارد و دیگری یک قانون در مجلس سایه خود را بر گروه فولادی انداخته است که خطر بزرگتر عملا از سمت مجلس است.
چون هم به صورت قانون تصویب میشود و هم مفاد خطرناکتری دارد. عوارض ۵۰٪ بر صادرات بیلت و اسلب و لغو معافیت مالیاتی صادرات چیزی نیست که صنعت از پس آن بر بیاد. در صورت تصویب این قانون که فردا در صحن علنی مجلس مطرح میشود، شاهد افت اساسی سودآوری در صنعت فولاد و سنگآهن تقریبا معادل ۲۵٪ کل ارزش روز بازار سرمایه خواهیم بود. نکته منفی ماجرا این است که تصویب این طرح نشان میدهد بعید نیست در قدمهای بعدی مجلسو دولت محصولات دیگر مثل پتروشیمیها و … را نیز هدف بگیرند.